در ادامه به بیان موارد خاص انحلال شرکت با مسئولیت محدود می پردازیم. این موارد عبارتند از:
۱-در صورت تصمیم عده ای از شرکا که سهم الشرکه آنها بیش از نصف سرمایه شرکت باشد (بند ب ماده ۱۱۴ قانون تجارت). یعنی اگر عده ای از شرکا حتی دو نفر از آنها که بیش از ۵۰ درصد سرمایه شرکت متعلق به آنها باشد، تصمیم به انحلال شرکت بگیرند؛ شرکت قابل انحلال می شود. هر چند که شرکای دیگر که اکثریت عددی را داشته باشند؛ مثلا ۵ نفر دیگر با انحلال مخالف باشند. اینجا میبینیم که قدرت سرمایه بر تعداد شرکا می چربد و این مقرره ی قانونی می تواند موجب سواستفاده ی شرکایی باشد که سرمایه بیشتری در شرکت دارند و با این ترفند تصمیمات خود را به دیگران که سرمایه کمتری دارند، تحمیل کنند. در انتهای این مقاله نمونه صورتجلسه انحلال شرکت با مسئولیت محدود را ببینید.
۲-در وضعیتی که به دلیل ضررهای وارد شده به شرکت، نصف سرمایه شرکت از بین برود، یکی از شرکا می تواند تقاضای انحلال کند. اینجا اگر دادگاه دلیلش را موجه ببیند و سایر شرکا هم حاضرنباشند سهمی را که در صورت انحلال به او تعلق می گیرد را بپردازند و او را از شرکت خارج کنند؛ شرکت منحل می شود. ( بند ج ماده ۱۱۴ قانون تجارت).
نکته ی مهم : در این مورد درخواست انحلال باید به خاطر ورود ضرری باشد که به خاطرش بیش از نصف سرمایه شرکت از بین رفته باشد. یعنی اگر دلیل از بین رفتن سرمایه ورود ضرر نباشد (مثلا در اثر توافق شرکا باشد) چنین امری نمیتواند موجب درخواست انحلال شرکت شود.
نکته ی مهم دیگری که از این بند قابل ذکر است؛ این است که حکم انحلال شرکت در صورتی توسط دادگاه صادر می شود که سایر شرکا حاضر نباشند سهم الشرکه شریک متقاضی انحلال در شرکت را پرداخت کنند. یعنی صرف ورود ضرر به تنهایی نمی تواند موجب انحلال شرکت شود.
۳-فوت یکی از شرکا؛
در صورتی که به موجب اساسنامه، فوت موجب انحلال باشد (بند د ماده ۱۱۴ قانون تجارت). این بند نشان دهنده ی اهمیتی است که قانونگذار برای شخصیت شرکا در این نوع شرکت قائل شده و نشان از خانوادگی بودن و اعتبار شخصیت اعضا در این نوع شرکت دارد و ما رو یاد شرکت های تضامنی، نسبی و مختلط غیر سهامی میندازد . ولی این یک قاعده ی امری نیست و مشروط به این است که در اساسنامه قید شده باشد که فوت موجب انحلال است.
۴-بطلان شرکت با مسئولیت محدود
هر شرکت با مسئولیت محدود که برخلاف مواد ۹۶ و ۹۷ قانون تجارت شکیل شده باشد؛ باطل و از درجه اعتبار ساقط است. ولی شرکا در مقابل اشخاص ثالث حق استناد به این بطلان را ندارند (ماده ۱۰۰ قانون تجارت). این نوع بطلان یک مدل بطلان نسبی محسوب می شود. با این توضیح که بطلان در برابر اشخاص ثالثی که به استناد اعتبار و موجود بودن شرکت معامله ای با شرکت کردن، قابل استناد نیست. یعنی چنانچه مثلا شرکت به ظاهر موجود (ولی قانونا باطل) با شخص ثالثی قراردادی را امضا کرده باشد، ملزم به اجرای تعهداتی است که در اثر قرارداد ایجاد شده است. درواقع در مقابل ثالث حق استناد به بطلان شرکت برای رها شدن از تعهدات قراردادی وجود ندارد
۵-اگر تمام سهم الشرکه نقدی تادیه نشده است و یا تمام آورده غیرنقدی تقویم یا تسلیم نشده باشد.
۶-.عدم تعیین آورده غیرنقد. یعنی ارزش آورده ی غیر نقد محاسبه نشده باشدو چون صرف وجود آورده ی غیر نقد بدون تعیین ارزش آن موجب ابهام در میزان سرمایه ی شرکت میشود.
با توجه به تخصصی بودن انحلال ، پیشنهاد می کنیم ، از وکلای امور شرکت بهره مند شوید.
پس از نظر قانون صرف اعلام شرکا موجب تشکیل شرکت نمی شود و رعایت تشریفات قانونی الزامی است .به بیان ساده چیزی که موجب تشکیل قانونی شرکت می شود؛ اراده ی شرکا نیست. بلکه رعایت مقررات قانون برای تشکیل یا رفع موجبات بطلان پس از تشکیل است که به شرکت هویت و اعتبار می بخشد .
در مواردی که دادگاه به انحلال و یا بطلان شرکت رسیدگی می کند اگر در مهلت های قانونی شرکا موجبات موجبات بطلان توسط را رفع کنند ، دادگاه حکم به انحلال نمیدهد.
یک دیدگاه بنویسید